kamalnursinghome kamalnursinghome .

kamalnursinghome

كلاهبرداري‌هاي سريالي از سالمندان تهراني!

دختر و پسر تهراني براي ازدواج و به خاطر اينكه بيكار شده بودند دست به كلاهبرداري از پيرزن‌هاي تنها زدند.

دختر و پسر جوان كه به‌دليل شيوع كرونا كارشان را از دست داده بودند نقشه كلاهبرداري كشيدند.

«من و شهرزاد در يك هتل كار مي‌كرديم اما از وقتي هتل به‌خاطر كرونا تعطيل شد و بيكار شديم نقشه كلاهبرداري كشيديم.» اين بخشي از اعترافات پسر جواني است كه با همدستي دختر مورد علاقه‌اش و با شگردي عجيب از شهروندان كلاهبرداري مي‌كردند.

راز كلاهبرداري‌‌هاي اين دختر و پسر، بهمن سال گذشته فاش شد؛ زماني كه زني سالخورده قدم در اداره پليس تهران گذاشت و خبر از كلاهبرداري ۵۰ ميليون توماني داد.

مقالات بيشتر:خانه سالمندان

او در توضيح ماجرا گفت: پسر من سال‌هاست كه در كانادا زندگي مي‌كند. چند روز قبل پسري جوان به خانه‌ام زنگ زد و خودش را دوست پسرم جا زد. او گفت پسرم در جريان يك درگيري توسط پليس كانادا دستگير و زنداني شده است. جوان ناشناس مدعي شد كه پسرم از او خواسته به من زنگ بزند تا برايش پول بفرستم. مي‌گفت پليس كانادا او را به جريمه نقدي محكوم كرده است و اگر اين پول را جور نكند، به زندان مي‌رود.

شاكي ادامه داد: اين را كه شنيدم ترسيدم و گفتم حتما پول را فراهم مي‌كنم. مرد ناشناس مي‌گفت كه فقط تا پايان وقت اداري فرصت دارد تا از طريق سفارت پول را تبديل به دلار كند.

از طرفي پسرم موبايلش را جواب نمي‌داد و آنلاين هم نبود و به همين دليل پول را به حسابي كه جوان ناشناس گفته بود واريز كردم تا هرچه زودتر به‌دست او برسد و پسرم آزاد شود. اما روز بعد كه براي پيگيري موضوع به سفارت كانادا رفتم مشخص شد كه پسرم اصلا زندان نبوده و ماجراي درگيري دروغي بيش نبوده است.

پسرم سرگرم اسباب‌كشي بوده و خانه‌اش را عوض كرده بود و به همين دليل صداي زنگ موبايلش را نشنيده بود. آنجا بود كه فهميدم به دام يك كلاهبردار افتاده‌ام و پسرم از من خواست تا ماجراي اين كلاهبرداري را به پليس گزارش كنم.

با اين شكايت، پرونده‌اي در شعبه چهارم دادياري دادسراي ويژه سرقت تشكيل شد و گروهي از مأموران اداره آگاهي تهران تحقيقات خود را براي يافتن مرد شياد آغاز كردند. بررسي‌ها ادامه داشت و در مدتي كوتاه چند شكايت مشابه ديگر نيز پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت كه نشان مي‌داد جوان شياد به‌صورت سريالي دست به كلاهبرداري مي‌زند. او طعمه‌هاي خود را از ميان زنان و مردان سالخورده كه فرزندشان در خارج از كشور بودند، انتخاب مي‌كرد.

بعد از تماس با آنها خودش را دوست آنها معرفي كرده و پس از اجراي نمايش و به بهانه‌هاي مختلف دست به كلاهبرداري مي‌زد. اين تنها شگرد مرد شياد نبود و مأموران متوجه شدند كه او با ترفندهاي ديگري نيز از طعمه‌هايش پول مي‌گرفت.

 

ترفند ديگر مرد شياد اين بود كه به شماره‌هاي مختلف زنگ مي‌زد و اگر زني مسن گوشي را برمي‌داشت با پرسيدن چند سؤال كوتاه اطلاعاتي از اعضاي خانواده وي به‌دست مي‌آورد و بعد مدعي مي‌شد كه يكي از اعضاي خانواده به‌خاطر ابتلا به كرونا در خيابان افتاده و از حال رفته است و درخواست پول مي‌كرد تا او را به بيمارستان انتقال بدهد. يا اينكه مي‌گفت وي دچار سكته قلبي شده يا تصادف كرده و يا در بيمارستان تحت عمل جراحي قرار دارد و با اين ترفندهاي عجيب از هر فرد بين ۵ ميليون تا ۳۰ميليون تومان پول مي‌گرفت.

كلاهبرداري‌هاي سريالي مرد شياد ادامه داشت تا اينكه با انجام اقدامات اطلاعاتي، اين متهم ۲۷ ساله چند روز قبل دستگير شد. او اگرچه اصرار داشت كه بيگناه است اما در بررسي تلفن همراهش، همه پيامك‌هاي واريز پول به‌دست آمد و پسر جوان چاره‌اي جز بيان حقيقت نديد. او مدعي شد كه تمام اين نقشه‌ها را از بهمن پارسال با همدستي دختر مورد علاقه‌اش كشيده است. وي گفت: من و شهرزاد از كاركنان هتلي در تهران بوديم اما به‌خاطر كرونا، هتل تعطيل و ما بيكار شديم.

قرار بود به خواستگاري شهرزاد بروم اما كار مناسبي گير نمي‌آوردم و از طرفي شهرزاد خواستگار ديگري هم داشت و از سوي خانواده‌اش تحت فشار بود. يك روز كه در خانه بودم و به‌شدت فكرم درگير بود تلفن خانه‌ام زنگ خورد. مادرم آن را جواب داد و بعد از چند دقيقه متوجه شدم كه ظاهرا فردي قصد كلاهبرداري داشته و به بهانه اينكه مادرم در مسابقه تلويزيوني برنده شده از او خواسته بود كه پاي دستگاه خودپرداز برود. مادرم كه اهل مطالعه بود مي‌دانست اين شگرد كلاهبرداران است و تلفن را قطع كرد. همان لحظه ايده كلاهبرداري به ذهنم خطور كرد اما با ترفندي ديگر.

وي ادامه داد: موضوع را با شهرزاد درميان گذاشتم و درنهايت او هم قبول كرد كه با من همدست شود. بيشتر طعمه‌هاي‌مان را از قبل مي‌شناختيم و برخي ديگر را هم اتفاقي به خانه‌هايشان زنگ مي‌زديم. آنهايي را كه فرزندانشان در خارج از كشور بودند و مي‌دانستيم پدر و مادر پيرشان در تهران زندگي مي‌كنند به بهانه اينكه دوست فرزندشان هستيم و افراد ديگر را هم به بهانه‌هاي ديگر فريب داده و از آنها كلاهبرداري مي‌كرديم.

متهم گفت: در بيشتر مواقع من با طعمه‌هايم صحبت مي‌كردم جز چند مورد كه شهرزاد با آنها صحبت كرد و با چرب‌زباني فريبشان داد. ما در اين مدت شايد به بيش از ۱۰۰ نفر كه اغلب پيرزن بودند زنگ زديم كه نصف آنها فريبمان را خوردند و پول به حسابمان واريز كردند. با اين پول‌ها براي شهرزاد هداياي گران‌قيمت خريدم و مابقي را پس‌انداز كردم تا بتوانم خانه‌اي رهن كنم و به خواستگاري دختر مورد علاقه‌ام بروم كه همه‌‌چيز لو رفت.

متهم پس از اقرار به نقشه كلاهبرداري‌هاي سريالي بازداشت شد و تحقيقات براي دستگيري همدست وي و همچنين شناسايي ساير شاكيان احتمالي ادامه دارد.

منبع:گسترش نيوز


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ساعت: ۱۲:۳۷:۳۳ توسط:kamalnursinghome موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :